میخواهم امروز از چیزی بگویم که چند وقتیست ذهنم را به خود مشغول کرده بود و علاقمند بودم در مورد آن بنویسم.

راستش را بخواهید نمیدانم در اروپا چه میگذرد اما به قول دوستی که در لندن دارم و ساعت ها در مورد موضوعات مختلف با یکدیگر تبادل اطلاعات میکردیم میگفت : اینجا خبری نیست.پرسیدم چطور؟

گفت مردم روز به روز دارند علیه نظام های سرمایه داری کار میکنند و هیچکس را ندارند که در یک خط فکری آن ها را جمع کند تا هر کس کاری را جلو ببرد. مردم دارند به انسانیت کشیده میشوند و میفهمند که ادیان دیگری هم وجود دارد.

اما مسئله اینجاست!!!!!

چند وقت پیش رهبری در نامه به جوانان اروپا و آمریکای شمالی مسائلی را بیان کردند که گروهی از دوستان خوش فکر آن نامه را به زبان های مختلفی ترجمه کردند و برای آن ها فرستادند.

مدتی بعد این نامه در مثل بمب اتم دنیا را ترکاند...

پاسخ نامه هایی که فرستاده شد و به طرقی دست به دست شده بود خیلی جای تأمل دارد و به گفته استادم خیلی عجیب است....

بعد از اینکه نامه های اروپاییان و آمریکایی ها پیرو نامه رهبر انقلاب به دست عزیزان بیت رهبری رسید تصمیم بر آن شد تا نامه ها را به نمایش در آورند و رهبری از آن ها بازدید به انجام رسانند.

رهبری در مورد این جوانان خوش فکر که نامه را ترجمه کرده بودند گفتند: کار اصلی را شما کردید...

سوال؟؟؟

ما کجای این داستانیم؟؟؟؟؟؟؟

هر چیزی سر جای خودش مهم است...

نباید ساکن باشیم....

سعید جمشیدی