ماجرای شهادت حضرت زهرا آغازی جز غصب خلافت نداشته است. با رحلت پیامبر اکرم، اصحاب صحیفه ملعونه در سقیفه جمع شدند و فاجعه عظیم غصب خلافت از صاحب حقیقیِ آن یعنی امیرالمومنین را عملی کردند.

آنگاه بر منبر پیامبر نشستند و از مردم بیعت گرفتند، در حالی که هنوز بدن مطهر رسول خدا دفن نشده بود.

آنان به غصب خلافت اکتفا نکردند و تصمیم گرفتند از مخالفان خود و طرفداران امیرالمومنین بیعت بگیرند، تا آنجا پیش رفتند که به فکر بیعت اجباری از حضرت افتادند. در مقابله با این تصمیم، ماجرای شهادت حضرت صدیقه کبری اتفاق افتاد.

روز دو شنبه بیست و هشتم ماه صفر سال یازدهم هجری که پیامبر از دنیا رفت، مردم به جای آنکه به وصیت حضرت عمل کنند و بر درِ خانه امیرالمومنین جمع شوند، با اقدام اصحاب صحیفه در سقیفه رو به رو شدند!

مهاجرین و انصار در سقیفه بنی ساعده جمع شده بودند و بر سر خلافت بحث و نزاع داشتند، در حالی که اهل بیت کنار جنازه مطهر رسول خدا عزادار بودند؛ و امیرالمومنین در حال آماده سازی مقدمات غسل و تکفین و تدفین آن حضرت بود.

در یک توطئه هماهنگ شده، مقام جانشینی پیامبر غصب شد. وقتی خلیفه آنان بر منبر نشست، ابتدا گروه های از پیش تعیین شده بیعت کردند و سپس عده بسیاری برای بیعت با حکومت غاصب شتافتند!

اما امیرالمومنین با توجه به عظمت مقام پیامبر،خاکسپاری آن وجود مبارک را بر هر کاری مقدم دانست. این بود که با همراهی اصحابِ خاصِ خود، بدن مطهر پیامبر را غسل داد و کفن نمود. آنگاه مراسم نماز مردم بر جنازه رسول خدا طی سه روز آغاز شد.

هنگامی که بدن مطهر پیامبر غسل داده میشد، غاصبین مشغول بیعت گرفتن از مردم در مسجد بودند. در برابر این بی احترامی به پیامبر و بی تفاوتی نسبت به غدیر، اتمام حجتی لازم بود که حضرت زهرا آن را عملی ساخت. آن حضرت از درِ خانه رو به مسجد ایستاد و فرمود:

گویا روز غدیر خم را از یاد برده اید؟ به خدا قسم، در آن روز پیمان ولایت برای علی بسته شد تا آرزو های شما بدین وسیله از ریشه قطع گردد.

امیرالمومنین نیز در کنار انجام مراسم پیامبر، از مسئله غصب خلافت غافل نبود و از اولین شبِ رحلتِ حضرت برنامه خود را آغاز کرد.

آن حضرت همسرش حضرت زهرا را سوار بر مرکبی نمود دست دو پسرش امام حسن و امام حسین را که در سنین شش و پنج سالگی بودند گرفتن و بر درِ خانه های مهاجرین و انصار رفتند و اتمام رفتند و اتمام حجت کردند؛ اما از آن جمعیت عظیم فقط چهار نفر دعوت آنان را قبول کردند.

شب بعد نیز در حالی که هنوز جنازه پیامبر برای نماز روی زمین بود، بار دیگر امیرالمومنین و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین بر درِ خانه های مردم رفتند و از آنان کمک خواستند، ولی جز همان چهار نفر هیچ کس نیامد.

آیا در غربت اهل کساء همین کافی نیست؟

آیا همین باعث منافق بودن اقایان سقیفه ای نیست؟؟

و فیه تاملٌ...


سعید جمشیدی


منبع:

کتاب سلیم / ح 3