سعید جمشیدی

دل نوشته، واکاوی‌‌ها و دیدگاه‌ها

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سعید» ثبت شده است

سلمان غیر رشدی


بسم الله الرحمن الرحیم

این مطلب بنا به سالروز حکم ارتداد سلمان رشدی توسط امام خمینی نگاشته شده است...
.
.
.
کسی که روزی به عنوان یک مسلمان در هند زاده شد و رشد و نمو نمود. کسی که در خانواده ای به ظاهر مسلمان زاده شد. کسی که با تالیف یک کتاب کل جهان اسلام را چندین سال بهم ریخت. معلوم نیست چه دینی دارد و بارها تغییر دین داده و چندین مرتبه از پدر و مادر خود بدگویی کرده است که آن ها فقط نققشش مسلمانی را ایفا میکردند. کسی که با افراد بسیاری رابطه داشته داشته است. کتاب او بارها و بارها توسط  یهودیان چاپ شده است. و عملا دست یهود در نوشته های او به چشم میخورد.....

اما تحلیل بنده در این باره:::::::

بنده معتقدم تاثیر خانواده و اطرافیان در باطن انسان بسیار موثر واقع میشود.
وقتی زندگی نامه سلمان رشدی را میخواندم به او حق دادم که هیچ اعتقادی و تعصبی به هیچ چیزی نداشته باشد. میدانید چرا؟؟؟
آخر وقتی در خانواده ای مسلمان زندگی کنی و پدرت مشروب بنوشد و هیچکس از افراد خانه بویی از اقامه نماز نبرده باشند، دیگر چه انتظاری از یک بچه داریم که در این فضای کثیف و نفاق گونه زندگی میکند..
چه بسا وقتی بزرگ شود، از پدر و مادر خویش هم بدتر و اوضاعش فجیعتر شود.
در مورد سلمان رشدی همین نکته صدق میکند، در واقع او با نوشته هایش به همین موضوع اشاره میکند که: به چیزی معتقد نیست و از نور ایمان هم در دل او خبری نیست و در رابطه با موضوعی هر چه پول بیشتر به او بدهند در موردش مینویسد.
او کتاب را نوشت و مورد حمایت اروپا و آمریکا قرار گرفت، در حالی که طبق قوانین بین الملل هیچ کس و هیچ کشوری حق اهانت کردن به مقدسات ادیان دیگر را ندارد، و اگر این عمل صورت بپذیرد به طور قطع پیگرد قانونی دارد. اما همه کشورهای اروپایی و آمریکا مثل همیشه نقش روباه مآبانه ای بازی کردند و از او دفاع کردند.
به نظر حقیر صدور حکم ارتداد سلمان رشدی توسط امام خمینی (ره) بسیار تیزهوشانه و دقیق است و ثابت کرد که فقه واقعی اسلام را، در سکوت کشورهای عربی و دیگر مسلمانان، تنها کشورمان ایران زمین پیاده کرده است.
البته چند سال بعد دوباره زمزمه ای از برداشتن حکم ارتداد بیان شد. اما رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای، شدیداً از دستورات امام بزرگوارمان دفاع کردند و حکم ارتداد همچنان باقیست.

البته مطالب دیگری هم داشتم، لذا به همین مقدار بسنده نموده ام.
باشد تا موجب رضایت حضرت ولی عصر ( روحی لک الفداء) قرار گیرد.


برادر کوچکتان : سعید جمشیدی





۰ نظر
سعید جمشیدی

ما کجای این داستانیم

میخواهم امروز از چیزی بگویم که چند وقتیست ذهنم را به خود مشغول کرده بود و علاقمند بودم در مورد آن بنویسم.

راستش را بخواهید نمیدانم در اروپا چه میگذرد اما به قول دوستی که در لندن دارم و ساعت ها در مورد موضوعات مختلف با یکدیگر تبادل اطلاعات میکردیم میگفت : اینجا خبری نیست.پرسیدم چطور؟

گفت مردم روز به روز دارند علیه نظام های سرمایه داری کار میکنند و هیچکس را ندارند که در یک خط فکری آن ها را جمع کند تا هر کس کاری را جلو ببرد. مردم دارند به انسانیت کشیده میشوند و میفهمند که ادیان دیگری هم وجود دارد.

اما مسئله اینجاست!!!!!

چند وقت پیش رهبری در نامه به جوانان اروپا و آمریکای شمالی مسائلی را بیان کردند که گروهی از دوستان خوش فکر آن نامه را به زبان های مختلفی ترجمه کردند و برای آن ها فرستادند.

مدتی بعد این نامه در مثل بمب اتم دنیا را ترکاند...

پاسخ نامه هایی که فرستاده شد و به طرقی دست به دست شده بود خیلی جای تأمل دارد و به گفته استادم خیلی عجیب است....

بعد از اینکه نامه های اروپاییان و آمریکایی ها پیرو نامه رهبر انقلاب به دست عزیزان بیت رهبری رسید تصمیم بر آن شد تا نامه ها را به نمایش در آورند و رهبری از آن ها بازدید به انجام رسانند.

رهبری در مورد این جوانان خوش فکر که نامه را ترجمه کرده بودند گفتند: کار اصلی را شما کردید...

سوال؟؟؟

ما کجای این داستانیم؟؟؟؟؟؟؟

هر چیزی سر جای خودش مهم است...

نباید ساکن باشیم....

سعید جمشیدی

۰ نظر
سعید جمشیدی

جایی که سکوت کردم

میخواهم امروز از وقایعی بگویم که شاید برای هر کسی پیش آمده باشد.گاهی سکوت شکننده ای در دل انسان جا میگیرد که مغز آدمی را برای مدتی با خود درگیر میکند و یا شاید ما را عصبی کند.

مثلا وقتی به کسی حرفی میزنی و از او انتظار یاری داری و او هم قدرت یاری کردنت را دارد، با این وجود سرش را تکان میدهد و میگوید شرمنده ام.حالا بروید تا تصمیم گیری کنیم...

اما چقدر برای من سخت بود این لحظه...

صدای او مدام در گوشم و حرکات و سکناتش در جلوی چشمم به تصویر کشیده میشد و آن نگاه سنگین و...

برم سر اصل مطلبم

کار اداری بود...

سه رو بود کارمند مورد نظر جلسه در جلسه بود.کسی از همکارانش حق امضا نداشت.کسی هم اجازه نداشت حرف آدم را بشنود.یا اصلا در جریان کار نبود.    ظاهراً اکثر ادارات همینطور است.

اخر در جامعه اسلامی چرا یک بازرس برای سنجش بازدهی درست کارمندان وجود ندارد؟

بعد از سه روز که دیده ما منتظریم با لحنی گفت، نمیشود،بروید شنبه بیایید...امروز سرم شلوغ است و جلسه دارم و ...

درست نفر بعدی ما فرزند یکی از آقایان البته نه دولتی بلکه حوزوی بود،آمد و گفت ابوی سلام رساندند و دیدیم همه مشغله های کارمند یه دفعه حل شد و کار آن پسر را راه انداخت و رفت.بعد با صورتی خشمگین نگاهمان کرد و گفت شما که هنوز اینجا هستید؟

 

نمیدانستم چه بگویم...

سرم را پایین انداختم، سکوت کردم و از اتاق بیرون رفتم...

(نمیخواستم بگویم: ولی ماجرا در جایی جز مرکز مدیریت حوزه علمیه اتفاق نیوفتاده. کسانی که نان امام زمان را میخورند و یه آب خنک هم روش.افتخار میکنند که ما کار طلاب را راه می اندازیم.امام زمان قطعا از ما راضی است.اما نمیدانند که سیره چند صد ساله حوزه با اعمالشان فرق میکند.شاید هم میدانند و کاری نمیتوانند بکنند.بعدش هم توجیه می آورند که اینطور شده و آن طور شده و حواسمان نبوده و...)

در حوزه؟

در مرکز اسلامی شیعه؟

 

خدایا داریم به کجا میرویم....؟؟؟؟؟

آیا این رفتار درست است؟

 

مطمئنم این ها روزی جواب خواهند داد...

 

سعید جمشیدی

 

 

۰ نظر
سعید جمشیدی

راهیان زور یا نور

راهیان زور یا نور؟

 

یکی از کارهای خوبی که بعد از جنگ صورت گرفت بازسازی مناطق جنگی عملیاتی اول در جنوب کشور و بعد در غرب و شمالغرب کشور بود.

هر ساله تعداد کثیری از اقشار مختلف مردم راهی این مناطق میشوند.

 

راهیان زور یا نور؟؟؟

راستش را بخواهید به عنوان کسی که از نزدیک به این مناطق رفت و آمد میکنم اصلا اینطوری که بعضی ها میگویند نیست...

راهیان نور یک حرکتی است که ما را به یاد ارزش هایمان و قولی که به پدرانمان و گذشتگانمان دادیم می اندازد.

جدای از همه این مسائل نهاد ها و ستاد مختلفی مثل شهرداری تهران و سپاه و ستاد شهید صیاد و ستاد شهید باقری و ستاد شهید برونسی و... اردوی راهیان نور برگزار میکنند.انصافا هم برنامه هایشان خیلی خوب و منظم است.

اردوهای دانشجویی هم هست که قبل از حرکت به دلیل جوِّ منفی در جامعه شاکی هستند و... اما بعد از سفر خوشحالند که به این سفر رفتند.

اما شنیده ام بعضی معلمان در دبیرستان ها به دانش آموزانشان میگویند که اگر راهیان نور دانش آموزی را نروید نمره بهتان نمیدهیم.این خرافه ای بیشتر نیست.احتمالا هدفشان این است که به دانش آموزشان بفهمانند که این سفر بر خلاف حرف جامعه سفر پر از شادی و باهم بودن است.واقعا هم اینگونه است.

این سفر، به ما میفهماند که شهدا مثل مردم عادی غذا میخوردند و ورزش میکردند و بازی میکردند و قهر و آشتی داشتند و زندگی میکردند و ما با آن ها فاصله چندانی نداریم.

 

اما کسانی بدون برنامه فقط برای اینکه آمار اداره شان را بدهند و آخرش گزارشی با آمار و تعداد بالا اعلام کنند اردو برگزار میکنند. گاهاً هم آبروی به دست آمده را به پشیزی میفروشند...مثلا برای ارزان تر شدن خرج سفرشان راننده های معتاد را میگیرند و غذا های بی کیفیت و ادم های بی وجدانی را سر کار میگذارند.این کار دست مردم میدهد.

اما در این ستاد هایی که بالا نام بردم اینگونه نیست.حداقل در این برنامه هایی جامع دارند.منظم و سر برنامه کارهایشان را انجام میدهند.غذاهایشان کیفیت خوبی دارد. و با دین مردم بازی نمیکنند.

در مورد عنوان مورد بحث میتوانم مقاله ای کامل با تمام جزییاتش بنویسم.اینجا به طور خلاصه بیان کردم.

 

خدا حفظشان کند.

 

سعید جمشیدی

 

۰ نظر
سعید جمشیدی

آغاز به کار وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

عیدتان مبارک

 

با فرا رسیدن عید سعید قربان یکی از بزرگترین اعیاد مسلمانان، روزی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) بر نفس خود غلبه کرد و خداوند درهای رحمت را بر او گشود و  دستور داد که به جای فرزندش اسماعیل، حیوانی را قربانی کند و ما پس گذشت سال ها در این روز از گناهان خود توبه می کنیم و  این روز بزرگ را جشن می گیریم و به ریسمان خداوند چنگ می زنیم. خداوند توبه پذیر و مهربان است.

امّا بعد...

هم زمان با فرا رسیدن این عید مبارک، بر آن شدم تا دل نوشته هایم را در معرض دید همگان قرار دهم و نظرات دوستان و هم وطنانم را از دیده خود بگذرانم و علم نافعی برای خود ذخیره کنم.

همچنین برنامه های خوبی دارم برای هر چه بهتر شدن مطالبم که در آینده آن ها را منتشر خواهم کرد.

 

و من الله توفیق

سعید جمشیدی

 

۰ نظر
سعید جمشیدی